Avand Danesh Book Store

Search
خانم هینچ
میشل جوزف
برگردان: ریحانه بهادری
شابک: ۹۷۸-۶۲۲-۲۶۲-۰۵۰-۹
۲۲۲ صفحه، قطع رقعی، جلد شومیز
تابستان ۱۴۰۱، چاپ اول، نشر آوند دانش
۱,۳۵۰,۰۰۰ ریالافزودن به سبد
برشی از کتاب:
یک روز مادرم من را جلو در مدرسه رها کرد. باران می‌بارید و دو دختر در مدرسه را به روی من بستند و آن را محکم قفل کردند و من ناچار زیر باران ماندم و سرتاپا خیس شدم. همۀ عقلم را به‌ کار بسته بودم بلکه از راهی دیگر وارد ساختمان شوم، چون کلاسم دیر شده بود و خیلی دستپاچه شده بودم.
اما کاشف به عمل آمد که مادرم آن روز اصلاً به خانه نرفته بود. او بنا ‌به ‌دلایلی تصمیم گرفته بود که داخل ماشینش در بیرون از مدرسه بماند و تماشاچی باشد. گمان می‌کنم حس ششم مادرم بود! او از ماشین پیاده شد، به‌سمت من آمد و گفت: «سوف، بیا سوار شو. نیازی نیست امروز مدرسه بری.»
شنیدن صدای مادرم کافی بود تا بغضم بشکند. هیچ‌وقت در طول زندگی‌ام تا‌ ‌این ‌اندازه به مادرم احتیاج نداشتم! او من را به خانه برد و در یک جای گرم ‌و ‌نرم نشستیم و تمام روز را به تماشای تلویزیون مشغول شدیم. آن روز را خیلی خوب به‌ یاد دارم، چون جمعه بود.
لیست ناشران